پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آیا توسل جایز است؟
نوشته شده در پنج شنبه 28 اسفند 1393
بازدید : 2461
نویسنده : محمد اسلامی
بسم الله الرحمن الرحيم توسل ابو أيوب انصاري به قبر رسول خدا احمد بن حنبل در مسند خود مي نويسد:حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الْمَلِكِ بن عَمْرٍو ثنا كَثِيرُ بن زَيْدٍ عن دَاوُدَ بن أبي صَالِحٍ قال أَقْبَلَ مَرْوَانُ يَوْماً فَوَجَدَ رَجُلاً وَاضِعاً وَجْهَهُ على الْقَبْرِ فقال أتدري ما تَصْنَعُ فَأَقْبَلَ عليه فإذا هو أبو أَيُّوبَ فقال نعم جِئْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ولم آتِ الْحَجَرَ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول لاَ تَبْكُوا على الدِّينِ إذا وَلِيَهُ أَهْلُهُ وَلَكِنِ ابْكُوا عليه إذا وَلِيَهُ غَيْرُ أَهْلِهِ . از داود بن أبي صالح نقل شده است که روزي مروان ديد که شخصي صورتش را بر قبر گذاشته است؛ پس گفت: آيا مي داني که چه کار انجام مي دهي؟ نزديک آمد و ديد که آن شخص أبو أيوب انصاري است. ابو أيوب گفت: بلي من آمده ام پيش رسول خدا صلي الله عليه وآله و پيش سنگ نيامده ام . از رسول خدا (ص) شنيدم که مي فرمود : براي دين گريه نکنيد زماني که افراد شايسته حاکم باشند ؛ ولي زماني گريه کنيد که نا أهلان حکومت مي کنند . مسند أحمد بن حنبل ج 17، ص 42 ، 23476 حمزه الزين از پژوهشگران مشهور اهل سنت ، سند اين روايت را «صحيح» دانسته است. حاکم نيشابوري نيز همين روايت را در کتاب المستدرک علي الصحيحين، ج4، ص560 آورده و در باره سند آن گفته:هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.سند اين روايت صحيح است، اما بخاري و مسلم نقل نکرده‌اند. شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرک سند اين روايت را «صحيح» دانسته است.سمهودي نيز همين روايت را در کتاب خلاصة الوفاء آورده و گفته است که سند اين روايت «حسن» است.حال سؤال ما از وهابي ها اين است که آيا ابو أيوب انصاري صحابي بزرگوار رسول خدا (ص) نيز قبر پرست ، مشرک و مهدور الدم بوده است؟ يا شما پيرو دودمان نحس بني أميه هستيد و سر سفره شخصي همانند مروان نشسته ايد که رسول خدا (ص) او را لعنت کرده و از دشمنان اهل بيت عليه السلام به شمار مي رود؟؟ موفق باشيدگروه پاسخ به شبهاتمؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج‎(‎..

:: برچسب‌ها: آیا توسل جایز است , توسل ابوایوب انصاری , توسل , توسل شرک , اهل سنت ایران , اهل سنت افغانستان , شیعیان افغانستان , اهل سنت تاجیکستان , زبان پارسی , زبان فارسی , حوزه علمیه , نجف اشرف , عایشه , رسول خدا , حضرت علی , ابوبکر , عمر , عثمان , محمد اسلامی , محمد , اسلامی ,



ولایت امیرالمومنین
نوشته شده در شنبه 8 تير 1392
بازدید : 1482
نویسنده : محمد اسلامی
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ وبسایتﺷﻴﻌﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ،ﻋﻼﻣﻪ ﺳﯿﺪ"ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﯿﻦﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ"ﺻﺎﺣﺐﺗﻔﺴﯿﺮﺍﻟﻤﯿﺰﺍﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻲ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺷﻨﻴﺪﻧﻲ ﺍﺯﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ.ﻭﻱ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺎﻋﺎﺭﻑ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ »ﺣﺎﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﻋﻠﯽ ﺁﻗﺎﻗﺎﺿﯽ« ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﺩﺭﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ، ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺍَﻓَﻨْﺪﯼ ﻫﺎ )ﺳﻨﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺖﻋﺜﻤﺎﻧﯽ( ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻣﺎﺩﺭ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺿﺠﻪ ﻭﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﺪﺍً ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﺎﺗﺸﯿﯿﻊ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﻭﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ.ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺒﺮﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ، ﺩﺧﺘﺮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩ: ﻣﻦ ﺍﺯﻣﺎﺩﺭﻡ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻔﯿﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺸﺪ؛ ﺩﯾﺪﻧﺪﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺟﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺧﻄﺮﺑﯿﻔﺘﺪ.ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻨﺎ ﺷﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭﺵﺑﺨﻮﺍﺑﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺑﺪﻥ ﻣﺎﺩﺭﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﮎﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﻧﮑﻨﻨﺪ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺗﺨﺖ ﻩﺍﯼ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﭻ ﻩﺍﯼ ﻫﻢﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﯾﭽﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﯾﺪ.ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﻗﺒﺮ، ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ،ﻓﺮﺩﺍ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺳﺮﭘﻮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺩﯾﺪﻧﺪﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﺵ ﺳﻔﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺖ: ﺷﺐ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻣﺎﺩﺭﻡﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪﻭ ﺷﺨﺺ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﻫﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺳﻂﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﺁﻥ ﺩﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯﻋﻘﺎﺋﺪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ،ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺭﺳﺖﺩﺍﺩ، ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﺟﻮﺍﺏﺩﺭﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ )ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ(ﺍﺳﺖ.ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﺁﻥﻣﺮﺩ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﮔﻔﺖ: »ﻟَﺴْﺖُ ﻟَﻬﺎ ﺑِﺎِﻣﺎﻡِ؛ ﻣﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭﻧﯿﺴﺘﻢ«ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﺮﺯﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺗﺶ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼﺁﺳﻤﺎﻥ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﺛﺮﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﮐﻪﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻡ ﺳﻔﯿﺪﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻡ.ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻗﺎﺿﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡﻃﺎﯾﻔﻪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ، ﺩﺭ ﻣﺬﻫﺐ ﺍﻫﻞ ﺗﺴﻨﻦﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪﻭ ﺷﯿﻌﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺑﺎ ﻣﺬﻫﺐﺗﺸﯿﻊ، ﺗﻄﺒﯿﻖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﻦﺍﻣﺎﻡ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ )ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ( ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ خود دختر ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺸﯿﻊ، ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮد**..

:: برچسب‌ها: ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ وبسایتﺷﻴﻌﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ , ﻋﻼﻣﻪ ﺳﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪﺣﺴﯿﻦﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ , ﺣﺎﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﻋﻠﯽ ﺁﻗﺎﻗﺎﺿﯽ , نجف اشرف , ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺍَﻓَﻨْﺪﯼ ﻫﺎ , ﺳﻨﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﻟﺖﻋﺜﻤﺎنی , ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﮐﺮﺩ , ﻣﻔﯿﺪ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺸﺪ؛ ﺩﯾﺪﻧﺪﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﺟﺒﺎﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺟﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ , ﺷﺐ ﺍﻭل قبر , ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ )ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ , ﻓﺮﺷﺘﻪ , ﺁﺳﻤﺎﻥ , ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ , ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻡ ﺳﻔﯿﺪﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻡ , ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻗﺎﺿﯽ , ﻣﺬﻫﺐ ﺍﻫﻞ ﺗﺴﻨﻦﺑﻮﺩﻧﺪ , ﻣﺬﻫﺐﺗﺸﯿﻊ , ﻣﻦﺍﻣﺎﻡ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ , ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ ,



خواستن
نوشته شده در یک شنبه 10 دی 1391
بازدید : 1506
نویسنده : محمد اسلامی
بعضی مواقع ما چیزی میخواهیم بدون اینکه به خاطر اون چیز زحمتی بکشیم یا تلاشی کنیم و توقع داریم به اون چیز برسیم، اگه چیزی از خدا میخواهیم زیاد اصرار به خواستمون نمیکنیم بعد میگیم خدا خواسته ما رو رد کرد در صورتی که از ته دل نخواستیم که اگر از ته دل میخواستیم خدا میداد به نقل از تاریخ که نادر شاه وقتی رفته بود به نجف برای زیارت مردی رو دید که کوره و گدایی میکنه ازش میپرسه چرا اینجایی مرده جواب میده حدود ده سال پیش برای خواستن شفا اومدم حرم تا حالا شفا پیدا نکردم و الان اینجا موندگارم نادر شاه رو به مرده میکنه میگه تا چند روز دیگه اگه شفا پیدا کردی که هیچ اگه پیدا نکردی سرتو از بدنت جدا میکنم.بعد ان مرد میره داخل حرم و این دفعه با زاری و گریه خواسته اش رو میخواد و شفا هم پیدا میکنه، نترسید خدا و پیامبران و امامان کمک میکنند هر چه قدر کمک بخواهی. التماس دعا ..

:: برچسب‌ها: خواستن , داستان نادر شاه , مرد نابینا , نجف اشرف , خدا , تلاش و کوشش ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد